این جمله را از ایمیل آقای شاهین کلانتری که هر چند وقت یکبار میفرستند کپی کرده ام :
هرگز نگو -«روزی به خودم جرئت انجام آن کار را خواهم داد....» آن لحظه همین حالاست.
-پام برون
میخواستم راحتتر به منظورم برسم! و با یک کپیپیست جانانه تمام لقمه هارا دور سرم قرار بود بچرخانم گفتم!
من هم رمان نوشتن را شروع کردم!
و باز هم از حرفای شاهین کلانتری استفاده کردم و تا ۱۰۰۰ کلمه رمان را ننوشتم بلند نشده ام و هنوز هم جا داشتم ولی اگر بیشتر بنویسم مطمئنم به گزافه گویی میرفت! و ترجیح دادم ادامه ندهم.
هدف هایم از چهل کار متفاوت هر روز تبدیل شده از صبح تاظهر وقت روی یک کار بگذار و اگر حتی تمام نشد هم دیگر ادامه نده! و هدف دوم ازظهر شروع میکنم تا ۱۰۰۰ کلمه تمام شود. چقدر این اصلگرایی آرامش را زیاد میکند! نوبر است.ذهنم خالی خالی است! انگار دغدغه هایم با اینکه روبه پیشرفت است ولی مثل موریانه مغزم را نمیجود!